زندگینامه صوفی عشقری
لامنبی عَشقَری در سال ۱۲۷۱ خورشیدی در شهر کابل دیده به جهان گشود و در نهم تیر سال ۱۳۵۸ خورشیدی در ۸۷ سالگی با زندگی بدرود گفت.
وی هنوز نخستین سالهای کودکی را سپری نکردهبود که پدر، مادر و برادرش را از دست داد.
او از ۱۸ سالگی به شاعری روی آورد. در سال ۱۲۹۳ خورشیدی غلام نبی نخستین شعرش را به تخلص عشقری سرود. بسیاری از اشعارش در روزنامههای آن زمان به چاپ رسید و ۷۰ سال تمام به شاعری پرداخت.
در سال ۱۳۳۵ شغل صحافی را برگزید و با کتاب سروکار پیدا نمود و بعداً بزمهای شاعرانه برپا مینمود و بالاخره در ۹ سرطان ۱۳۵۸ خورشیدی صوفی غلام نبی عشقری به عمر هشتاد و هفت سالگی درگذشت و در شهدای صالحین به خاک سپرده شد.
سبک شعر عشقری در دو گونه بود. دستهای از اشعار او در سبک ادبی استوار هستند و دستهای دیگر با بهرهگیری از واژگان زبان عامیانه سروده شدهاست.
زندگینامه صفای اصفهانی
محمد حسین صفای اصفهانی در سال 1231 - 1269 هجری - در فریدون شهر متولد شد.صفا در سال ۱۳۱۴ بیمار شد و این بیماری که تا زمان مرگش بطور انجامید .وی در سال ۱۳۲۲ ه.ق درگذشت.
صفا در اغاز جوانی به تهران رفت و هنوز بیست سال نداشت که به مسلک تصوف گرائید . وی پس از چندی با میرزا محمد رضا مستشار الملک وزیر خراسان آشنا شد وهمراه وی به مشهد رفت و در این شهر سکونت گزید. اقامت طولانی مدت صفا در مشهدتا زمان مرگ ادامه یافت و پس از درگذشت مستشار الملک، فرزندش میرزا علی محمد مؤتمن السلطنه که به حکومت خراسان رسیده بود همچنان صفا را گرامی داشت.صفا درطول زندگی خود گوشه نشینی و عزلت پیشه نمود و در سراسر عمر تجرد اختیار کرد.شهرت صفای اصفهانی در غزل های زیبا و دلکش اوست که دارای وزن خاصی است و بههمین سبب چهره مشخصی به این شاعر صوفی مسلک بخشیده است. در اشعار صفا رگههایی قوی از تصوف و عرفان نیز مشاهده می شود که از روحیه گوشه نشینی و درویشانه شاعر نشأت می گیرد.
آثار به یاد گار مانده از این شاعر غزل سرا عبارت است از دیوان اشعار وی مشتملبر غزل، قصیده ،رباعی و یک مثنوی به سبک گلشن راز شیخ محمود شبستری.
زندگینامه سیدعلی صالحی
سید علی صالحی متولد 1/1/1334 روستای مَرغاب، ايذه بختياری، خوزستان. که از سال 1358 در تهران اقامت دارند.
آثار سيد علی صالحی در شعر تا امروز به چاپ پنجم هم رسيده و برخی از اشعار او به زبانهای انگليسی، ايتاليايی، آلمانی، فرانسه، سوئدی، ارمنی، عربی، ترکی و کردی نيز ترجمه شدهاند.
وی در سال 1369 تا 1379 دبير سرويس ادبی و صفحه شعر مجله "دنيای سخن". وی در سال 1382 به عنوان سردبير، يک شماره مجله "معيار ادبی" را منتشر کرد که متعاقبا ممنوعالمصاحبه و از ادامه کار در مجله محروم میشود.
کتابهای سید علی صالحی :
سمفونی سپيدهدم ، از آوازهای کوليان اهوازی ، دريغا ملا عمر ... ، دعای زنی در راه که تنها میرفت ، آسمانیها ، روياهای قاصدک غمگينی که از جنوب آمده بود ، آخرين عاشقانههای ریرا ، سفر بخير مسافر غمگين پاييز پنجاه و هشت ، ساده بودم، تو نبودی، باران بود ، نشانیها ، عاشق شدن در دیماه مُردن به وقت شهريور ، پيشگو و پياده شطرنج ، منظومهها و...
زندگینامه شیخ بهائی
بهاءالدین محمد بن حسین عاملی معروف به شیخ بهائی در ۸ اسفند ۹۲۵ - ۶ ذیحجه ۹۵۳ هجری - در اصفهان دیده به جهان گشود . وی دانشمند نامدار قرن دهم و یازدهم هجری است که در دانشهای فلسفه، منطق، هیئت و ریاضیات تبحر داشت. در حدود ۹۵ کتاب و رساله از او در سیاست، حدیث، ریاضی، اخلاق، نجوم، عرفان، فقه، مهندسی و هنر و فیزیک بر جای مانده است. به پاس خدمات وی به علم ستارهشناسی، یونسکو سال ۲۰۰۹ را به نام او سال «نجوم و شیخ بهایی» نامگذاری کرد.
شیخ بهایی مردی بود که از تظاهر و فخر فروشی نفرت داشت و این خود انگیزه ای برای اشتهار خالص شیخ بود.شیخ بهایی به تایید و تصدیق اکثر محققین و مستشرقین ، نادر روزگار و یکی از مردان یگانه دانش و ادب ایران بود که پرورش یافته فرهنگ آن عصر این مرز و بوم و از بهترین نمایندگان معارف ایران در قرن دهم و یازدهم هجری قمری بوده است.
وی در سال 1030 هجری - در اصفهان درگذشت و بنابر وصیت خودش جنازه او را به مشهد بردند و در جوار مقبرهٔ علی ابن موسی الرضا جنب موزه آستان قدس دفن کردند. هماکنون قبر وی بین مسجد گوهرشاد و صحن آزادی و رواق امام خمینی در یکی از رواقها که به نام خودش معروف می باشد است.
آثار شیخ بهایی:
جامع عباسی ، الزبده فی الاصول ، اربعین ، مثنوی سوانح الحجاز (نان و حلوا) ، کشکول ، مشرق الشمسین و اکسیر السعادتین ، جامع عباسی ، الاثنا عشریه ، مفتاح الفلاح ، حدیقة هلالیه و...
زندگینامه ویلیام شکسپیر
ویلیام شکسپیر در ۲۳ آوریل سال ۱۵۶۴ در استراتفورد انگلستان متولد شد. وی شاعر ، نویسنده، بازیگر و نمایشنامه نویس منحصر به فرد است و برخی او را بزرگترین نمایشنامه نویس تمام دوران میدانند. ویلیام شکسپیر به تاریخ ۲۳ آوریل ۱۶۱۶ میلادی درگذشت و جسد او دو روز پس از آن در کلیسای مقدس ترینتی به خاک سپردند . او حتی قطعهای ادبی نیز برای روی سنگ قبر خود گفته که بر روی آن حک شدهاست : به خاطر حضرت مسیح از کندن خاکی که اینجا را احاطه کرده خودداری کن ، خجسته باد کسی که این خاک را رها کند و نفرین باد کسی را که استخوانهای مرا بردارد.
شکسپیر در دوران جوانی به لندن به سراغ تماشاخانه های مختلف رفت و در آنجا به حفاظت اسبهای مشتریان مشغول شد ولی کم کم به درون تماشاخانه راه یافت و به تصحیح نمایشنامه های ناتمام پرداخت و کمی بعد روی صحنه تئاتر آمد و نقشهایی را ایفا کرد . بعدا وظایف دیگر پشت صحنه را به عهده گرفت .در آن دوره هنرپیشگی و نمایشنامه نویسی حرفه ای محترم و محبوب تلقی نمی شد و طبقه متوسط که تحت تأثیر تلقینات مذهبی قرار داشتند ، آن را مخالف شئون خویش می دانستند .در آن زمان بود که شکسپیر قطعات منظومی سرود که باعث شهرت او شد و در سال 1594 دو نمایش کمدی در حضور ملکه الیزابت اول در قصر گوینویچ بازی کرد و در 1597 اولین کمدی خود را به نام "تقلای بی فایده عشق" در حضور ملکه نمایش داد و از آن به بعد نمایشنامه های او مرتباً تحت حمایت ملکه به صحنه تئاتر می آمد.
با دو چکامهای که شکسپیر در سالهای ۱۵۹۳ و ۱۵۹۴ به چاپ رساند اشعار او زودتر از نمایشهایش چاپ شدند همینطور باید گفت که بیشتر غزلهای وی باید در این سالها نوشته شده باشند و نمایشهای او پس از سال ۱۵۹۴ نمایان شدهاند و او به طور کلی هر دو سال یکی را ارئه نمود که هریک شامل سرود و آهنگهایی بسیار زیبایی میشدند .
نمایشهای ابتدایی شکسپیر شامل : هنری چهارم ، تیتوس آندرونیکس ، رویای شبی در نیمهٔ تابستان ، بازرگان ونیز و ریچار دوم میشود که همگی در میانه و اواخر دهه ۱۵۹۰ تاریخ گزاری شدهاند.
همینطور بعضی از تراژدیهای مشهور او که در اوایل دهه ۱۶۰۰ گفته شدهاند شامل : اتللو ، شاه لیر و ماسبت میشود. در حدود سال ۱۶۱۰ شکسپیر به استراتفورد برای استراحت بر میگردد و با وجود آن به نوشتن ادامه میدهد که دورهٔ رمان و کمدی-استراتژی او به حساب میآید مانند: طوفان، هنری هشتم ، سیمبلاین و داستان زمستان. درمورد غزلیات او میتوان گفت که نخستین بار در سال ۱۶۰۹ به چاب رسیدند.
بعد از مرگ شکسپیر به سال ۱۶۱۶ هیچ نسخهٔ جمع آوری شدهای از آثار شکسپیر وجود نداشت ،و بعضی از آنها در نسخههایی مستقل چاپ شده بودند که همانها هم بدون نظارت ویرایش او بود. و در سال ۱۶۲۳ دو تن از اعضای هیئت شکسپیر جان همینگز و هنری کاندل نسخهای جمع آوری شده از تمام نمایشهایش که مورد تصحیح و رسیدگی قرار گرفته شده بود به چاپ رسید که فیرست فالیو first folio نام گرفته شد .
زندگینامه شهریار
سید محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار بهسال ۱۲۸۵ در شهر تبریز متولد شد. وی در روزهای آخر عمر بهدلیل بیماری در بیمارستان مهر تهران بستری شد و پس از مرگ در ۲۷ شهریور ۱۳۶۷ بنا به وصیت خود در مقبرةالشعرای تبریز مدفون گشت.
پس از پایان سیکل اول متوسطه در تبریز، در سال ۱۳۰۰ برای ادامهٔ تحصیل از تبریز عازم تهران شد و در مدرسهٔ دارالفنون تا سال ۱۳۰۳ و پس از آن در رشتهٔ پزشکی ادامهٔ تحصیل داد.حدود شش ماه پیش از گرفتن مدرک پزشکی بهعلت شکست عشقی و ناراحتی خیال و پیشآمدهای دیگر ترک تحصیل کرد(گفته میشود شهریار دانشجوی سال آخر رشتهٔ پزشکی بود که عاشق دختری شد. پس از مدتی خواستگاری نیز از سوی دربار برای دختر پیدا میشود. گویا خانوادهٔ دختر با توجه به وضع مالی محمدحسین تصمیم میگیرند که دختر خود را به خواستگار مرفهتر بدهند. این شکست عشقی بر شهریار بسیار گران آمد و با اینکه فقط یک سال به پایان دورهٔ ۷ سالهٔ رشتهٔ پزشکی ماندهبود، ترک تحصیل کرد. شهریار بعد از این شکست عشقی که منجر به ترک تحصیل وی میشود. بهصورت جدی به شعر روی میآورد و منظومههای بسیاری را میسراید) پس از سفری چهارساله به خراسان برای کار در ادارهٔ ثبت اسناد مشهد و نیشابور، شهریار به تهران بازگشت.او بهسال ۱۳۱۵ در بانک کشاورزی استخدام و پس از مدتی به تبریز منتقل شد. دانشگاه تبریز شهریار را یکی از پاسداران شعر و ادب میهن خواند و عنوان دکترای افتخاری دانشکدهٔ ادبیات تبریز را نیز به وی اعطا نمود.در سالهای ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۰ اثر مشهور خود -حیدربابایه سلام- را میسراید.
وی اولین دفتر شعر خود را در سال ۱۳۰۸ با مقدمهٔ ملک الشعرای بهار، سعید نفیسی و پژمان بختیاری منتشر کرد. بسیاری از اشعار او به فارسی و ترکی آذربایجانی جزء آثار ماندگار این زبانهاست.
زندگینامه محمد سلمانی
محمد سلماني متولد 1334 می باشد.
محمد سلمانی از شاعران غزلسراي روزگار ماست. وي از جمله معدود شاعران امروز است كه با وقوف و آگاهي از چم و خم و ويژگيهاي خاص غزل اين سالها در هواي تغزل تنفس ميكند. اولين موضوعي كه ممكن است در مورد غزل در اين سالها به ذهن اهالي شعر و ادب خطور نمايد، بحث تجويز يا عدم تجويز اين قالب در اين برهه از تاريخ است كه با تعاريفي آوانگارد و پارادوكسيكال به سر ميبرد؛ كه آيا اين قالب سنتي با چارچوب مشخص و محدود خود ميتواند پاسخگوي نيازها و دغدغههاي انسان امروز باشد.
زندگینامه شفیعی کدکنی
دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی در سال ۱۳۱۸ دربخش كدكن شهرستان تربت حیدریه در استان خراسان رضوی، چشم به جهان گشود.
شفیعی کدکنی دورههای دبستان و دبیرستان را در مشهد گذراند و چندی نیز به فراگیری زبان و ادبیات عرب , فقه ، کلام و اصول سپری کرد. او مدرک کارشناسی خود را در رشتهٔ زبان و ادبیات پارسی از دانشگاه فردوسی و مدرک دکتری را نیز در همین رشته از دانشگاه تهران گرفت .
وی سرودن شعر را از جوانی به شیوهٔ کلاسیک آغاز کرد. ولی پس از چندی به سوی سبک نو مشهور به نیما یوشیج روی آورد .او با نوشتن در کوچه باغ های نیشابور به نامآوری رسید. آثار شفیعی را میتوان به دو گروه انتقادی و مجموعه اشعار خود وی تقسیم کرد. آثار انتقادی این نویسنده، شامل تصحیح آثار کلاسیک فارسی و نگارش مقالاتی در حوزه نظریه ادبی میشود، که بخشی از آنها در زیر آورده شدهاند. در میان آثار نظری شفیعی کدکنی کتاب موسیقی شعر جایگاهی ویژه دارد و در میان مجموعه اشعار در کوچه باغهای نشابور آوازه بیشتری دارد.
آثار شفیعی کدکنی:
زمزمهها ، شبخوانی ، از زبان برگ ، درکوچه باغ های نیشابور ، بوی جوی مولیان ، از بودن و سرودن ، مثل درخت در شب باران ، هزاره دوم آهوی کوهی ، صور خیال در شعر فارسی ، موسیقی شعر ،قلندریه در تاریخ ، ادوار شعر فارسی از مشروطه تا سقوط سلطنت ، زمینهٔ اجتماعی شعر فارسی ، آن سوی حرف و صوت ،میراث عرفانی ایران و...
زندگینامه شاه نعمت الله ولی
سید نورالدین نعمتالله بن محمد بن کمالالدین یحیی کوه بنانی کرمانی معروف به سید نورالدین شاه نعمت الله ولی ماهانی کرمانی(شاه نعمتالله ولی) شاعر و عارف در سال ۷۳۱ هجری قمری متولد و در سال ۸۳۲ در ماهان کرمان وفات یافت.
در ۵ سالگی با تصوف و عرفان آشنا شد و پدرش میر عبدالله، او را به مجالس صوفیه میبرد. شهر حلب در آن زمان مرکز مکتب وحدت وجودی ابن عربی بود. شاه نعمتالله از این فرصت استفاده کرده و در حلب در خدمت محیالدین ابن عربی قرار گرفت و از مکتب و عرفان او بهره برد. شاه نعمتالله برای پیشرفت در علوم و فراگیری بیشتر علوم دینی به شیراز سفر کرد. شهر شیراز در آن زمان از مراکز اصلی دروس فقه و مذاهب سنّی بود. شاه نعمتالله برای یافتن مرشد و مراد خود به این سو و آن سو و در خدمت شیوخ و مشایخ زیادی قدم برداشت.
شاه نعمتالله علوم مقدماتی را نزد شیخ رکنالدین شیرازی تحصیل کرده و علم بلاغت را خدمت شیخ شمسالدین مکی و حکمت را نزد سید جلالالدین خوارزمی و اصول و فقه را نزد قاضی عضدالدین ایجی آموخت و چون علوم ظاهری طبع اورا قانع نمیکرد سالها به ریاضت و تصفیه و تزکیه باطن مشغول گردید و در پی مراد به سیر و سفر پرداخت تا عاقبت به مکه مشرف شد و به خدمت شیخ عبدالله یافعی رسید:
شیخ ما در حرم مرح
قطب وقت و یگانه عالم
زدمش مرده میشدی زنده
نفسـش همچو عیسی مریم
نعمت الله مــرید حضــرت اوست
شیــخ عبــــدالله است او فافهـــم
شاه نعمت الله، به سیر و سفر در ممالک مصر و حجاز و ترکستان و ایران پرداخت و به نشر عرفان وتصوف همت گمارد. او بیست و چهار ساله بود که در مکه با شیخ عفیفالدین یافعی دیدار کرد. شیخ یافعی از عرفای بزرگ و با عظمت آن دوران به شمار میآمد. شیخ یافعی به سلسلههای طریقت شاذلیه و قادریه متصل میشد. شاه نعمتالله هفت سال را با شیخ عارف سپری کرد و از او علوم و دانشهای معنوی زیادی آموخت. شاه نعمتالله بعد از آن به مصر رفت و در آنجا به سوی جهان فرهنگ ایرانی روی آورد. وی در بازگشت به ایران پس از ازدواج با نوه دختری میر حسینی هروی، بهسوی کوهبنان کرمان عزیمت کرد و در آنجا به ریاضت طویل المدتی پرداخت که مکان مورد نظر بنام تخت امیر معروف است. در طول این مدت، افراد بسیاری در نزد او به تحصیل علوم و معارف صوفیه پرداختند واز محضر ایشان کسب فیض نمودند. سلسله نعمتاللهی، منسوب به شاه نعمتالله ولی از عرفای بزرگ ایران و اسلام است
زندگینامه احمد شاملو
احمد شاملو در ۲۱ آذر ۱۳۰۴ در خیابان صفی علیشاه تهران متولد شد . ودر ساعت ۹ شب دوم مرداد ۱۳۷۹ درگذشت.
در بیست و دو سالگی (۱۳۲۶) مجموعه اشعار او با نام «آهنگهای فراموش شده» به چاپ میرسد و همزمان کار در نشریاتی مثل «هفته نو» را آغاز میکند.
در سال ۱۳۳۰ او شعر بلند «۲۳» و مجموعه اشعار «قطع نامه» را به چاپ میرساند. در سال ۱۳۳۱ به مدت حدود دو سال مشاورت فرهنگی سفارت مجارستان را به عهده دارد.در سال ۱۳۳۲ پس از کودتای ۲۸ مرداد با بسته شدن فضای سیاسی ایران مجموعه اشعار آهنها و احساس توسط پلیس در چاپخانه سوزانده میشود و پس از چند روز فرار از دست ماموران در چاپخانه روزنامه اطلاعات دستگیر شده، به عنوان زندانی سیاسی به زندان موقت شهربانی و زندان قصر برده میشود. در زندان علاوه بر شعر به نوشتن دستور زبان فارسی میپردازد و قصه بلندی به سیاق امیر ارسلان و ملک بهمن مینویسد که در انتقال از زندان شهربانی به زندان قصر از بین میرود. در ۱۳۳۴ پس از یک سال و چند ماه از زندان آزاد میشود.در سال ۱۳۴۰ با انتشار مجموعه اشعار هوای تازه خود را به عنوان شاعری برجسته تثبیت میکند. این مجموعه حاوی سبک نویی است و بعضی از معروفترین اشعار شاملو همچون پریا و دخترای ننه دریا در این مجموعه منتشر شدهاست.شاملو در سال ۱۳۴۳ دو مجموعه شعر به نامهای آیدا در آینه و لحظهها و همیشه را منتشر میکند و سال بعد نیز مجموعهیی به نام آیدا، درخت و خنجر و خاطره! بیرون میآید.در سال ۱۳۴۶ شاملو سردبیری قسمت ادبی و فرهنگی هفتهنامه خوشه را به عهده میگیرد. همکاری او با نشریه خوشه تا ۱۳۴۸ که نشریه به دستور ساواک تعطیل میشود، ادامه دارد. در این سال او به عضویت کانون نویسندگان ایران نیز در میآید. در سال ۱۳۴۷ او کار روی غزلیات حافظ و تاریخ دوره حافظ را آغاز میکند. نتیجه این تحقیقات بعدها به انتشار دیوان جنجالی حافظ به روایت او انجامید.
در ۱۳۵۵ انجمن قلم و دانشگاه پرینستون از او برای سخنرانی و شعرخوانی دعوت میکنند و از همین رو عازم ایالات متحده میشود. در این سفر او به سخنرانی و شعرخوانی در بوستون و برکلی میپردازد و پیشنهاد دانشگاه کلمبیای نیویورک برای تدوین کتاب کوچه را نمیپذیرد. در ضمن با شاعران و نویسندگان مشهور جهان همچون یاشار کمال، آدونیس، البیاتی و وزنیسینسکی از نزدیک دیدار میکند. این سفر سه ماه به طول میکشد و شاملو سپس به ایران باز میگردد.
هنوز چند ماه نگذشته که او دوباره به عنوان اعتراض به سیاستهای دولت ایران، کشور را ترک میکند و به امریکا سفر میکند و یک سالی در آنجا زندگی میکند و در این مدت در دانشگاههای مختلفی سخنرانی میکند. در ۱۳۵۷ او از آمریکا به انگلستان میرود و در آنجا مدتی سردبیری هفتهنامه «ایرانشهر» در لندن را به عهده میگیرد.پس از انقلاب و بازگشت به ایران به کار در مجلات و روزنامههای مختلف میپردازد. او در ۱۳۵۸ سردبیری هفتهنامه کتاب جمعه را به عهده میگیرد. این هفتهنامه پس از انتشار کمتر از چهل شماره توقیف میشود.از ۱۳۶۲ با بستهتر شدن فضای سیاسی ایران چاپ آثار شاملو نیز متوقف میشود ودر سال ۱۳۷۲ با کمیبازتر شدن فضای سیاسی ایران آثار شاملو به صورت محدود اجازه انتشار میگیرد.
آثار شاملو:
هوای تازه ، باغ آینه ، لحظه ها و همیشه ، آیدا در آینه ، آیدا درخت و خنجر و آینه ، آیدا در آینه ، ققنوس در باران ، مرثیه های خاک ، ابراهیم در آتش ، ترانه های کوچک غربت ، در آستانه ،غزل های سلیمان ،میراث ، لبخند تلخ ، سربازی از دوران سپری شده ،افسانه های کوچک چینی ،مجموعه کتاب کوچه و ...
زندگینامه سیف فرغانی
سیفالدّین ابوالمحامد محمد فرغانی از شاعران ایرانی قرن هفتم و هشتم هجری بود،وی در سال ۷۴۹ هجری وفات یافت.
سیف فرغانی اصالتاً اهل فرغانه ی ماوراء النهر بود به فرغانی شهرت یافت و خود نیز در اشعارش به عنوان «سیف فرغانی» و گاهاً «سیف» تخلص می کرد. ایشان زادگاهش را به دلیل هجوم و آزار و اذیت مغولان و تاتار ،ترک و به آسیای صغیر رفته و در آقسرا شهری کوچک در ترکیه ی امروزی زندگی کرد و همانجا هم درگذشت.
مسکن من ملک روم، مرکز محنت
آقسرا شهر و خانه دار هوان بود
وی از معاصران سعدی بود وارادت بسیار به ایشان داشت وبسیاری از غزلها و برخی از قصاید سعدی را جواب گفته است.
مجموعه ی اشعار سیف فرغانی از قصاید، قطعات، غزلها و رباعیات، نزدیک به دوازده هزار بیت است.
زندگینامه مهدی سهیلی
مهدی سهیلی شاعر و نویسنده ایرانی درهفتم تیر ماه سال ۱۳۰۳ در تهران متولد شد.نام خانوادگی خود را از حاجی علی اکبری سمنانی به سهیلی در سال 1322 تغییر داد . در ۱۹۵۷ چند اثر از وی را در مسکو به چاپ رساندند. او سال ها در رادیو ایران برنامه اجرا کرد. سهیلی در زمینه نمایش نامه نویسی نیز فعالیت داشته است.وی در ۱۸ مرداد ۱۳۶۶ در سن ۶۳ سالگی در گذشت .
پس از پایان تحصیلات ابتدایی به فراگرفتن علوم قدیمیه و صرف و نحو عربی و منطق و معانی نزد استادان فن پرداخت و دوره متوسطه را در دبیرستان نظام آباد به پایان آورد . سپس وارد خدمات مطبوعاتی و روزنامه نگاری شد . اشک مهتاب اولین مجموعه شعر اوست که در فروردین ۱۳۴۷ به چاپ رسید. آتش خشم وی زود زبانه می کشید و زود هم سرد می گشت. در برابر ناملایمات صبور و همچنان شکرگذار بود.یکی از خصوصیات بارز او صراحت در گفتار بود.
وی معتقد است:« حق گفتن و دشمن تراشیدن بسی بهتر است از ناحق شنیدن و دوست یافتن.» وی معتقد به خضوعِ بدون قید و شرط را نمی پذیرفت. او می گوید: مرا بسیار دوست صمیمی و دشمن قدیمی است. که دوستان در پی تهییج من اند و دشمنان در پی ترویج من اند. که خداوند بر عمر یکایکشان بیفزاید.
آثار مهدی سهیلی:
بیا با هم بگرییم ، بوی بهار میدهد ،طلوع محمد ، پرواز در آسمان شعر ، مشاعره ، شعر و زندگی ،یک آسمان ستاره ،گنج غزل ، چشمان تو و آیینهٔ اشک ، هزار خوشهٔ عقیق ، کاروانی از شعر ،باغ های نور ، لحظهها و صحنه ها ، گنجوارهٔ سهیلی ،اولین غم و آخرین نگاه ، نگاهی در سکوت ، ضرب المثل های معروف ایران ، مرا صدا کن ، سرود قرن و عقاب ، چه کنم دلم از سنگ نیست و...
زندگینامه سعدی
سعدی تخلص و شهرت «مشرف الدین» ، مشهور به «شیخ سعدی» ، «شیخ شیراز» است. ولادت سعدی در سالهای اول سده هفتم هجری حدودا در سال 606 ه.ق در شهر شیراز میباشد .شاعر و نویسندهٔ پارسیگوی ایرانی است. مقامش نزد اهل ادب تا بدانجاست که به وی لقب استاد سخن دادهاند. سال وفات او را بعضی 691 ه. ق ذكر كرده اند و گروهی معتقدند كه او در سال 690 ه. ق وفات یافته كه مقبره او در باغی كه محل آن نزدیك به سرچشمه نهر ركن آباد شیراز است قرار دارد.
سعدی پس از تحصیل مقدمات علوم از شیراز به بغداد رفت و در مدرسه نظامیه به تکمیل دانش خود پرداخت.
او در نظامیه بغداد که مهمترین مرکز علم و دانش آن زمان به حاسب می آید در درس استادان معروفی چون سهروردی شرکت کرد.
سعدی پس از این دوره به حجاز، شام و سوریه رفت و در آخر راهی سفر حج شد.
او در شهرهای شام (سوریه امروزی) به سخنرانی هم می پرداخت ولی در همین حال، بر اثر این سفرها به تجربه و دانش خود نیز می افزود.
سعدی در روزگار سلطنت "اتابک ابوبکر بن سعد" به شیراز بازگشت و در همین ایام دو اثر جاودان بوستان و گلستان را آفرید و به نام «اتابک» و پسرش سعد بن ابوبکر کرد. برخی معتقدند که او لقب سعدی را نیز از همین نام "سعد بن ابوبکر" گرفته است.پس از از بین رفتن حکومت سلغریان، سعدی بار دیگر از شیراز خارج شد و به بغداد و حجاز رفت.
در بازگشت به شیراز، با آن که مورد احترام و تکریم بزرگان فارس بود، بنابر مشهور به خلوت پناه برد و مشغول ریاضت شد.
سعدی، شاعر جهاندیده، جهانگرد و سالک سرزمینهای دور و غریب بود؛ او خود را با تاجران ادویه و کالا و زئران اماکن مقدس همراه می کرد. از پادشاهان حکایتها شنیده و روزگار را با آنان به مدارا می گذراند.
آثار معروفش کتاب گلستان در نثر و بوستان در بحر متقارب و نیز غزلیات وی است.
مرکز سعدی شناسی ايران از سال ۱۳۸۱ روز اول ارديبهشت ماه را روز سعدی اعلام نمود و در اول ارديبهشت ۱۳۸۹ و در اجلاس شاعران جهان در شیراز، نخستین روز ارديبهشت ماه از سوی نهادهای فرهنگی داخلی و خارجی بهعنوان روز سعدی نامگذاری شد.
زندگینامه سهراب سپهری
سهراب سپهری در ۱۵ مهر ۱۳۰۷ در قم بدنیا آمد . وی شاعر و نقاش بود و از مهمترین شاعران معاصر ایران است و شعرهایش به زبانهای بسیاری از جمله انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و ایتالیایی ترجمه شده است. وی پس از ابتلا به بیماری سرطان خون در یکم اردیبهشت ۱۳۵۹ در تهران بیمارستان پارس تهران درگذشت و صحن امامزاده سلطانعلی روستای مشهد اردهال کاشان میزبان ابدی سهراب گردید.
سپهری در سال ۱۳۳۰ نخستین مجموعهٔ شعر نیمایی خود را به نام مرگ رنگ منتشر کرد. در سال ۱۳۳۲ از دانشکده هنرهای زیبا فارغ التحصیل شد و به دریافت نشان درجهٔ اول علمی نایل آمد. در همین سال در چند نمایشگاه نقاشی در تهران شرکت نمود و نیز دومین مجموعهٔ اشعار خود را با عنوان «زندگی خوابها» منتشر کرد. آنگاه به تأسیس کارگاه نقاشی همت گماشت. در آذر ۱۳۳۳ در ادارهٔ کل هنرهای زیبا (فرهنگ و هنر) در قسمت موزهها شروع به کار کرد و در هنرستانهای هنرهای زیبا نیز به تدریس میپرداخت. در مهر ۱۳۳۴ ترجمهٔ اشعار ژاپنی از وی در مجلهٔ «سخن» به چاپ رسید. در مرداد ۱۳۳۶ از راه زمینی به کشورهای اروپایی سفر کرد و به پاریس و لندن رفت. ضمنا در مدرسهٔ هنرهای زیبای پاریس در رشتهٔ لیتوگرافی نام نویسی کرد. وی همچنین کارهای هنری خود را در نمایشگاهها به معرض نمایش گذاشت. حضور در نمایشگاههای نقاشی همچنان تا پایان عمر وی ادامه داشت. سهراب سپهری مدتی در ادارهٔ کل اطلاعات وزارت کشاورزی با سمت سرپرست سازمان سمعی و بصری در سال ۱۳۳۷ مشغول به کار شد. از مهر ۱۳۴۰ نیز شروع به تدریس در هنرکدهٔ هنرهای تزئینی تهران نمود. در اسفند همین سال بود که از کلیهٔ مشاغل دولتی به کلی کنارهگیری کرد.
آثار سهراب:
مرگ رنگ ، زندگی خوابها ، آوار آفتاب ، شرق اندوه ، صدای پای آب ، مسافر ، حجم سبز ، ما هیچ ما نگاه ، هشت کتاب
زندگینامه رهی معیری
محمدحسن (بیوک) معیری متخلص به «رهي» ،دهم اردبیهشت ۱۲۸۸ خورشیدی در تهران بدنیا آمد.رهی معیری در سال ۱۳۴۷ خورشیدی در تهران در سن ۵۹ سالگی درگذشت. وی در گورستان ظهیرالدوله شمیران مدفون گردیده است.
رهی معیری تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران به پایان برد.
رهی از اوان کودکی به شعر و موسیقی و نقاشی دلبستگی فراوان داشت و در این هنرها بهرهای بسزا یافت.
هفده سال بیش نداشت که اولین رباعی خود را سرود:
کاش امشبم آن شمع طرب میآمد
وین روز مفارقت به شب میآمد
آن لب که چو جان ماست دور از لب ماست
ای کاش که جانِ ما به لب میآمد
پس از اتمام دوره متوسطه وارد خدمت دولتی شد و در مشاغلی چند خدمت کرد. از سال ۱۳۲۲ به ریاست کل انتشارات و تبلیغات وزارت پیشه و هنر (وزارت صنایع) منصوب گردید. پس از بازنشستگی در کتابخانه سلطنتی اشتغال داشت.
اشعار رهی در بیشتر روزنامهها و مجلات ادبی نشر یافت و آثار سیاسی، فکاهی و انتقادی او در روزنامه باباشمل و مجله تهران مصور چاپ میشد. در شعرهای فکاهی و انتقادی از نام مستعار «زاغچه» ، «شاه پريون» ، «گوشهگیر» و «حق گو» استفاده میکرد.
رهی معیری در سالهای آخر عمر در برنامه گلهای رنگارنگ رادیو، در انتخاب شعر با داوود پیرنیا همکاری داشت و پس از او نیز تا پایان زندگی آن برنامه را سرپرستی میکرد.
رهی علاوه بر اشعار دلنشینی که می سرود به ساخت ترانه ها و تصنیف هایی پرداخت که اغلب در رادیو پخش و یا بر صفحات گرامافون ضبط شد ،یکی از معروفترین این آثار ،خزان عشق (تصنیف مشهور "شد خزان گلشن آشنایی" که استاد بدیعزاده آن را اجرا کرد)است
زندگینامه رودکی
ابوعبدالله جعفربن محمدبن حکیمبن عبدالرحمنبن آدم رودکی شاعر قرن سوم و چهارم هجری است. او در روستایی بهنام بَنُج رودک (پنجکنت در تاجیکستان امروزی) در ناحیه رودک در نزدیکی نخشب و سمرقند به دنیا آمد.
رودکی استاد شاعران آغاز قرن چهار هجری قمری ایران است.رودکی را نخستین شاعر بزرگ پارسیگوی و پدر شعر پارسی میدانند و تا پیش از وی کسی دیوان شعر نداشته است .رودکی در هنگام مرگ کور بود. عدهای او را نابینای مادرزاد میدانند و گروهی معتقدند که بعدها نابینا شدهاست. او در اواخر عمر به زادگاهش بنجرود بازگشت و در همانجا به سال ۳۲۹ هجری (۹۴۱ میلادی) در گذشت.
در سال ۱۹۴۰ یعنی هزار سال پس از مرگ رودکی ، صدرالدین عینی ، بنیانگذار ادبیات فارسی تاجیکی برآن شد که از شواهد موجود در «تاریخ سمرقند» گور وی را بیابد. سرانجام پس از تلاشهای بسیار وی موفق شد گور وی را چنان که در تمامی تذکرهها آمده در یک گورستان قدیمی در بنجرود شناسایی نماید.در سال ۱۹۶۵ ، گروهی باستان شناس روسی به رهبری گراسیموف-پیگرتراش نامی روس- گور وی را شکافتند. پس از تحقیقاتی که بر پیکر وی انجام شد و با مبنا قرار دادن اشعار خود شاعر چهرهٔ وی را ترسیم نمودند.نتیجهٔ پژوهشها این شد که کسی چشمان شاعر را درنیاوردهاست بلکه سر وی را روی آتش یا ذغال گداخته گرفتهاند که موجب سوختن و کوری چشم وی گشتهاست.نیز شکستگیهای متعدد در ستون مهرهها و دندههای وی از شکنجه شدنش پیش از مرگ حکایت میکند.
در تذکرهها آمده رودکی چنگ نواز بودهاست.میگویند توان و چیرگی رودکی در شعر و موسیقی به اندازهای بودهاست که نیروی افسونگری شعر و نوازندگی وی در ابونصر سامانی چنان تأثیر گذاشت که وی پس از شنیدن شعر «بوی جوی مولیان» بدون کفش، هرات را به مقصد بخارا ترک کرد.
درباره شمار اشعار وی اقوال مختلف وجود دارد، برخی تعداد اشعار وی را بیش از صدهزاربیت یا صد دفتر گفته اند.
وی غیر از اشعاری که در قالب غزل، قصیده و قطعه دارد کلیله و دمنه را هم به نظم در آورده بود که از آن ابیاتی پراکنده موجود است.از آن همه آثار گرانبهای پدر شعر فارسی، امروزه فقط حدود 550 بیت از ماخذ کهن به دست آمده است.مهمترین اثر او کلیله و دمنه منظوم است. جز آن سه مثنوی از او به ما رسیده و از بقیه اشعارش جز اندکی نماندهاست
زندگینامه رضی الدین آرتیمانی
مير محمد يا سيدمحمد آريتماني معروف به میررضی آرتیمانی (رضیالدین آرتیمانی) از شاعران و عارفان مشهور زمان صفویه است که در نیمه دوم قرن دهم هجری قمری در روستای آرتیمان از توابع تویسرکان به دنیا آمد. وی در سال ۱۰۳۷ هجری قمری دیده از جهان فرو بست.
از زندگي شخصي و حوزه تربيتي رضي الدين و نيز استادان و شاگردانش اطلاعات اندكي به جاي مانده است.
به نقل از لغت نامه دهخدا و تاريخ ادبيات دكتر ذبي ا... مصفا: رضي الدين تحصيلات خود را در همدان پي گرفته و با شاعران همدان و اطراف رابطه داشته كه دربار اصفهان پيوسته به آنجا وابستگي يافته با خاندان شاهي وصلت كرده و به حلقه درباريان شاه عباس وارد شده است. در اواخر عمر از مركز قدرت فاصله گرفت . اگر چه قطع رابطه نكرده به زادگاه خود تويسركان بازگشته و به عزلت و انزوا و تعليم و ارشاد پرداخته است.
ديوان وي حاوي ساقي نامه ، قصايد ، غزليات و رباعيات است كه معروفترین آنها ساقی نامهٔ اوست.
ساقي نامه با همه اطناب و همانندي مضمون ها و تكرار بيت ها ، گاهي نقدهاي زيركانه و تيز بينانه اي دارد كه از جلوه هاي انساني شعر فارسي محسوب ميشود كه همواره دغدغه انساني داشته و نگران رياكاري و نامردمي ها بوده و هرگز وظيفه ارشادي و اصلاحي خود را از ياد نبرده است...
او در سال ۱۰۳۷ هجری قمری دیده از جهان فرو بست. او را در محل خانقاهش در تویسرکان به خاک سپردند.
زندگینامه رابیندرانات تاگور
رابیندرانات تاگور ، شاعر،فیلسوف،موسیقیدان و چهرهپرداز در ۷ مه۱۸۶۱در بنگال هند به دنیا آمد. معرفیت وی بیشتر بخاطر شعرهایش می باشد.وی نخستین آسیایی برنده جایزه نوبل بود.وی در 7 اوت 1940 در حالی که هشتاد سال و سه ماه از زندگیش میگذشت جان سپرد.
در نوامبر همان سال در شانتینیکتان آگاه شد که شعرهای گیتانجلی برایش جایزه نوبل را به ارمغان آورده است. در ۳ ژوئن ۱۹۱۵ دولت انگلستان بدو لقب شوالیه داد ولی پس از کشتار مردم پنجاب در 13 آوریل ۱۹۱۹ تاگور از لقب و نشان انگلیسیها چشم پوشید و آن را برای فرماندار آن زمان هندوستان پس فرستاد.
تاگور در ۱۵ آوریل ۱۹۳۲ به همراه دینشاه ایرانی (از پارسیان نامدار هند) به دعوت دولت ایران به ایران رفت. جشن هفتادمین زادروز او در تهران برپا گردید. در این هنگام از رضاشاه پهلوی شاه آن زمان ایران خواست تا برای آموزش جوانان هندی استادی را به هندوستان به دانشگاه او بفرستد که او ابراهیم پورداوود را برگزید و به هندوستان فرستاد.
تاگور در ۱۵ مه ۱۹۲۶ به دعوت بنیتو موسولینی به ایتالیا ره سپرد. در آن هنگام با جواهرلعل نهرو و همسرش دیدار کرد و میهندوستی و آزادگی وی را ستود.
تاگور در سال ۱۹۱۲ در اندیشه افتاد تا شعرهای دفتر شعر پرآوازه خود گیتانجلی Gitanjali را به انگلیسی برگرداند. وی در ۲۷ مارس همان سال به لندن رفت، در آنجا برگردان گیتانجلی را به پایان رساند.
تاگور نخستین بار در ۱۰ مارس ۱۹۱۵ با ماهاتما گاندی در شانتینیکتان دیدار کرد و گاندی شش روز مهمان تاگور بود. از این پس دوستی پایداری میان این دو پدید آمد. بار دوم در مه ۱۹۲۵ باز گاندی چند روزی را در کنار تاگور گذراند. در هنگامی که در سال ۱۹۳۲ گاندی دست به روزه برای پذیرش خواستههای هندیان از سوی انگلستان زد در آغاز کار نامهای به تاگور نوشت و در آن از او خواست تا برایش دعا کند. تاگور به دیار او شتافت و پس از بیست و شش روز که انگلستان درخواستهای او را پذیرفت وی در حالی که سر بر بالین تاگور داشت روزه خود را گشود. او با وجود ارتباطش با ماهاتما گاندی ، فاصله خودش را با سياست حفظ كرد.
زندگینامه خیام
حکیم عمر خیام (خیامی) در سال 439 هجری (1048 میلادی) در شهر نیشابور و در زمانی به دنیا آمد.مرگ خیام را میان سالهای ۵۱۷-۵۲۰ هجری میدانند که در نیشابور اتفاق افتاد.مقبرهٔ وی هم اکنون در شهر نیشابور، در باغی که آرامگاه امامزاده محروق در آن واقع میباشد، قرار گرفتهاست.
خیام زندگیاش را به عنوان ریاضیدان و فیلسوفی شهیر سپری کرد، در حالیکه معاصرانش از رباعیاتی که امروز مایه شهرت و افتخار او هستند بیخبر بودند. معاصران خیام نظیر نظامی یا ابوالحسن بیهقی از شاعری خیام یادی نکردهاند.قدیمیترین کتابی که در آن از خیام شاعر یادی شدهاست، کتاب خریدة القصر از عمادالدین کاتب اصفهانی است. این کتاب به زبان عربی و در سال ۵۷۲ یعنی نزدیک به ۵۰ سال پس از مرگ خیام نوشته شدهاست.شهرت خیام به عنوان شاعر مرهون "ادوارد فیتزجرالد" انگلیسیاست که با ترجمهٔ شاعرانهٔ رباعیات وی به انگلیسی، خیام را به جهانیان شناساند.
خیام در سال 461 هجری به قصد سمرقند، نیشابور را ترک کرد و در آنجا تحت حمایت ابوطاهر عبدالرحمن بن احمد , قاضی القضات سمرقند اثربرجسته خودرادر جبر تألیف کرد. خیام سپس به اصفهان رفت و مدت 18 سال در آنجا اقامت گزید و با حمایت ملک شاه سلجوقی و وزیرش نظام الملک، به همراه جمعی از دانشمندان و ریاضیدانان معروف زمانه خود، در رصد خانه ای که به دستور ملکشاه تأسیس شده بود، به انجام تحقیقات نجومی پرداخت. حاصل این تحقیقات اصلاح تقویم رایج در آن زمان و تنظیم تقویم جلالی (لقب سلطان ملکشاه سلجوقی) بود. در تقویم جلالی، سال شمسی تقریباً برابر با 365 روز و 5 ساعت و 48 دقیقه و 45 ثانیه است. سال دوازده ماه دارد 6 ماه نخست هر ماه 31 روز و 5 ماه بعد هر ماه 30 روز و ماه آخر 29 روز است هر چهارسال، یکسال را کبیسه می خوانند که ماه آخر آن 30 روز است و آن سال 366 روز است هر چهار سال، یکسال را کبیسه می خوانند که ماه آخر آن 30 روز است و آن سال 366 روز می شود در تقویم جلالی هر پنج هزار سال یک روز اختلاف زمان وجود دارد در صورتیکه در تقویم گریگوری هر ده هزار سال سه روز اشتباه دارد.در اوایل دوران زندگي خیام، ابن سینا و ابوریحان بیرونی به اواخر عمر خود رسیده بودند. نظامی او را «حجهالحق» و ابوالفضل بیهقی «امام عصر خود» لقب دادهاند. از خیام به عنوان جانشین ابن سینا و استاد بیبدیلِ فلسفه طبیعی (مادی) ریاضیات، منطق و مابعدالطبیعه یاد میکنند.
زندگینامه خلیل الله خلیلی
خلیلالله خلیلی در سال ۱۲۸۶ خورشیدی(۱۹۱۰ میلادی) در باغ جهانآرای کابل دیده به جهان گشود و در بهار ۱۳۶۶ خورشیدی در هشتاد و سه سالگى در شهر اسلامآباد کشور پاکستان چشم از جهان فرو بست.
استاد خلیلی از طرف مقامات دانشگاهی و ادبی دوبار در طی سالهای ۱۳۳۵ و ۱۳۴۰ به ایران دعوت شدند.
خلیلی در هفت سالگی مادرش را از دست داد و پدرش محمد حسین مستوفى الممالک که از رجال دانشمند کشور خویش بود در فتنههاى محلى به دست حکام ستم پیشه کشته می شود و خلیل الله در یازده سالگی یتیم می شود:
اشک یار کودکیهاى من است
غمگسار بیکسیهاى من است
در یتیمى راز دارم بوده است
مؤنس شــبهاى تــارم بـوده است
اشگ در زندان به من همخانه بود
یار با زنجیر و بازو لانه بود
خلیلی در اوایل دههٔ بیست خورشیدی به عنوان معاون دانشگاه کابل به منصوب شد. در سال ۱۳۳۰ ریاست مستقل مطبوعات را بهعهده گرفت و در سال ۱۳۳۲ بهعنوان مشاور عالی سلطنتی در دربار محمد ظاهر شاه خدمت کرد و نیز مدتی نماینده مجلس بود و در سالهای نخستین دههٔ ۵۰ بهعنوان سفیر کبیر مدتی در عربستان سعودی و سپس در عراق مشغول بهکار بود.
خلیلی در مجموع ۶۲ اثر منظوم و منثور در عرصههای مختلف هنر، ادب، سیاست، فلسفه و عرفان دارد.
.: Weblog Themes By Pichak :.